امروز از روزهایی که هیچ به یاد ندارم می نوسیم، نمی شود چیزی نوشت، من یادم نمی آید چرا به دنیا آمدم یا کجا بودم، چطور راه رفتن یاد گرفتم و چطور حرف زدم؟
هیچیادم نیست خدا چرا من را خلق کرد ...
اما دوست دارم ،دوست داشتن را ...خوب بودن را... اما نمی دانم چرا نمی شود خوب ماند می دانم خدا فراموشم نکرده
اما معنای سکوت را می فهمم چیزی نمی گزید تا من بازیگر نقش خویش باشم ، خدایا مددی کن تا حسینی باشیم تا در قیامت نگویند چرا پرونده ات امضا ندارد...
نظرات شما عزیزان:
.gif)
رفیقام خاص
دنیا مال ماس
گور بابای اونیکی مارو نخواس
صدای خندیدنمون تو هواس
سرمونم همیشه بالاس
چون بالا سرمون خداس
اره عزیزم اینجویاس
.gif)
وبت قشنگه